آکادمی برند ناوک

جایگاه سازی برند | روش پیاده سازی و اجرا

درس گذشته با مفهوم جایگاه سازی برند (brand positioning) آشنا شدیم و گفتیم که برندسازی یعنی اینکه بتوانیم در بین رقبایی که در صنعت کاری ما وجود دارند، کسب و کار ما دیده شود و در بالاترین پله نردبان صنعت کاری خود قرار بگیریم.

 

نکته بسیار مهمی که در جایگاه سازی اهمیت دارد این هست که وقتی نمیتوانیم در نردبان صنعت خود، با شرکت های بزرگ و قدیمی رقابت کنیم، بهتر است از یک نردبان جدیدی در صنعت برای خود بسازیم و برندسازی خود را از اون نقطه آغاز کنیم.

 

در ادامه بطور مفصل، گام به گام پیاده سازی استراتژی جایگاه سازی را به شما آموزش خواهیم داد. 

مشتری هدف شما کیست؟(Target)

 

همانطور که پیشتر اشاره کردیم، گفتیم که جایگاه سازی (brand positioning) یعنی اینکه بتوانیم در بالاترین پله نردبان ذهنی مخاطب قرار بگریم؛ اما کدام مخاطب؟ کدام مشتری؟

 

انتخاب سگمنت یا بخشی از بازار، مفهومی است که از گذشته تا به امروز در مفاهیم مختلف بازاریابی وجود داشته و اینقدر تکرار شده است که امروزه تبدیل به یک کلیشه شده است و بسیاری از کسب و کارها، از آن چشم پوشی میکنند.

 

انتخاب سگمنت و مخاطب هدف، جزو پایه ای ترین و کلیدی ترین اقدامات جهت برندسازی و جایگاه سازی است و میتوان گفت که اگر نمیدانید مشتری شما کیست، اصلا به سراغ برندسازی نروید.

 

شما بایستی در این مرحله، تصویر شفاف و فرضی از مخاطبی که میتواند مشتری شما شود را ترسیم کنید.

 

سگمنت خود را انتخاب کنید

 

سوالات مختلفی برای تعیین سگمنت وجود دارد که شما باید نسبت به صنعت خود، از یکی از آن ها استفاده کنید.

 

یک دسته از سوالات میتواند بر اساس فاکتورهای دموگرافی باشد ( مثل سطح درآمد، سطح تحصیلات، جنسیت، رده سنی و…) یا بر اساس فاکتورهای روانشناختی (مثل انگیزه ها، علایق، سلیقه، ترجیحات و….) باشد.

 

بخاطر داشته باشید که این تعیین مخاطب هدف قرار نیست کاری کند که دیگران سراغ ما نیایند، بلکه این مسئله مهم است که ما بعنوان مالک و یا سرمایه گذار برند بدانیم از منابع خود بر روی چه گروهی از جامعه و با چه نیازهایی استفاده کنیم.

 

مثال: یک رستوران دار که در حوزه غذای سلامت فعالیت میکند را در نظر بگیرید که ممکن است مخاطبان خود را اینگونه تعریف کند:

 

  • افراد دیابتی که بایستی از غذاهای سالم کم چرب و کم نمک استفاده کنند که میانگین سنی ۵۵ تا ۷۰ سال را دارند و از غذاهای تکراری خانه خسته شدند.

یا یک مشاور حقوقی ممکن است مخاطبان خود را اینگونه تعریف کنید:

  • شرکت های استارتاپی که برای بستن قراراداد و یا مشکل حقوقی خود به مشاور حقوقی نیاز دارند.

 

انواع فاکتورهای انتخاب سگمنت در جایگاه سازی برند

 

انتخاب سگمنت، به این سوالات پاسخ میدهد

 

وقتی مخاطب خود را بتوانیم انتخاب کنیم، پاسخ به این سوالات، بسیار ساده خواهد بود و هزینه و سرمایه گذاری شما را هوشمندانه تر و بهره وری را بالاتر خواهد برد.

 

  • کجا تبلیغ کنم؟
  • به کی تبلیغ بدم؟
  • دغدغه های مخاطب من چیه و چطور این دغدغه ها را پاسخ بدم؟
  • بسته بندی من چگونه باید باشد؟
  • قیمت گذاری من چگونه باشد
  • و صدها سوال دیگر….

شما در چه دسته بندی قرار دارید؟(Category)

 

همانطور که در درس (جایگاه سازی| قسمت اول) اشاره کردیم، مخاطب در هنگام خرید یا فکر کردن به یک نیاز، برندهای مختلفی در ذهنش نقش میبندد. اما این مسئله بایستی برای ما مهم باشد که مخاطب برند ما را در کنار چه برندهایی مقایسه میکند؟ مخاطب، برند ما را در کنار چه برندهایی دیگر میبیند؟

 

بسیاری این پاسخ را میدهند که ما یک برند خاص هستیم و با هیچ برند دیگری مقایسه نمیشیم، اما بهتر است با خود رو راست باشیم و به این فکر کنیم که ما حتی اگر BMW هم باشیم، با BENZ مقایسه خواهیم شد.

 

از نمودار ۲ بعدی استفاده کنید

نمودار دو بعدی با پارامتر کیفیت و قیمت در جایگاه سازی برنداستفاده از نمودار ۲ بعدی به ما کمک میکند تا بتوانیم بررسی کنیم که برند ما در ذهن مخاطب، در کنار چه برندهایی قرار دارد یا اگر تازه شروع به برندسازی کرده ایم، تعیین کنیم که میخواهیم مخاطب ما را در کنار چه برندهایی ببیند.

 

برای انجام این کار، ابتدا ۲ فاکتور یا ۲ پارامتر مهم در صنعت خود را انتخاب کنید و سپس نام برند خود و رقبا را وارد کنید.

 

بعنوان مثال ما در این تصویر، از ۲ پارامتر کیفیت(Quality) و قیمت(price) استفاده کرده ایم.

 

برند شما چه منفعتی برای گروه هدف دارد؟(Benefit)

 

حالا که مخاطب و رقبای خود را شناختید، این سوال مطرح میشود که برند شما برای مخاطب خود، چه منفعتی دارد؟

 

هرگاه صحبت از منفعت میشود، ذهن بسیاری از افراد به سمت کیفیت و قیمت میرود.

 

مثلا یک رستوران دار میگوید منفعت من برای مخاطب، غذای با کیفیت و خوشمزه است یا یک تولید کننده میگوید تمایز من در محصولات با کیفیتی هست که ارائه میدم، اما باید بپذیرم که اگر تنها تمایز ما در همین موارد باشد، رقبا می توانند با اندکی هزینه، کیفیتی حتی بهتر از ما ارائه دهند و جای ما را بگیرند.

 

آنچه که در منفعت برای مخاطب هدف اهمیت دارد این هست که فراتر از تمایزات عملکردی فکر کنیم و سراغ تمایزات و منفعت های احساسی برویم تا بتوانیم جایگاه قدرتمندی در بازار پیدا کنیم.

 

آقای کوین کلر جمله طلایی دارد که میگه: تمامی فعالیت های یک شرکت مانند خط تولید، محصولات، کیفیت و تکنولوژی، قابل کپی برداری است و رقبا میتوانند با اندکی سرمایه گذاری، آن ها را بدست بیاورند، اما نقش و جایگاهی که یک برند بواسطه سال ها فعالیت تبلیغات و بازاریابی در ذهن مخاطبانش بدست آورده است را نمیتوان به سادگی کپی برداری کرد(+).

 

نقاط تمایز و نقاط اشتراک با برند همسایه را تعیین کنید

 

در برندسازی، دوکلمه مهم وجود دارد که برای ساختن جایگاه برند و همچین ایجاد منفعت برای مخاطبان، کاربرد فراوانی دارد.

 

  • POP یا نقاط اشتراک (Points Of Parity)

همانطور که میدانیم، در صنعت سطوح مختلفی از کسب و کارها وجود دارد. بعنوان مثال در صنعت خودروسازی، طیف گسترده ای از خودروهای لوکس گران قیمت تا اقتصادی و ارزان قیمت به ذهنمان خطور میکند.

اینکه یک خودروساز تصمیم گرفته خودروی لوکسی را تولید کنید و بتواند با خودروهای لوکس دیگه رقابت کند، یک سری ویژگی ها و پارامترهایی را برای ورود به این بخش از صنعت باید رعایت کند تا مخاطب آن را خودروی لوکس بنامد. به بیان دیگر POP یا نقاط اشتراک، اون حداقل ویژگی هایی است که برای ورود به آن بخش از بازار نیاز دارید.

 

  • POD یا نقاط تمایز (Points Of Difference)

حالا که شما نقاط اشتراکی برای رقابت با دیگران رعایت کردید، به نقطه تمایزهایی نیاز دارید تا در بین رقبا، بهتر دیده شوید. به بیان دیگر شما برای اینکه مخاطب را راضی کنید که از رقبای خود بهتر هستید، نیاز دارید که تفاوت هایی را رقم بزنید.

POD حکم بقا در صنعت کاری شما هست و اگر تفاوتی با سایر برندها نداشته باشید، مجبور خواهید بود در پله های پایین نردبان صنعت قرار بگیرید.

 

نقطه اشتراک و نقطه تمایز در برند دومینو (مثال POP و POD)

مشتریان از برند من چگونه برداشت میکنند

 

همه مراحلی که تا اینجا توضیح دادیم، چیزی هست که شما روی کاغذ مینویسید و این به تنهایی کافی نیست.

 

بسیاری از برندها، قوانین، استاندارها و آرزوی ها و همچنین تصویری از مشتریان ایده آل خود را روی کاغد نوشته اند ولی مشتریان آن ها، چیزی دیگری برداشت کرده اند.

بزرگترین چالش شما در ادامه مسیر این خواهد بود که چکار کنیم که تصویری که مخاطب برند از من خواهد داشت، همان تصویری باشد که ما میخواهیم؟

 

لازم در اینجا شما را با ۲ مفهوم مهم آشنا کنیم:

  1. ارزش ادعا شده (Stated value): ارزشی که توسط شرکت یا برند شخصی، در رسانه یا تبلیغات و بازاریابی، ادعا و بیان میشود.
  2. ارزش درک شده (Perceived value): ارزش و تصویری که توسط مخاطب یا مشتریان درک شده و آن را اعلام میکند.

بهترین اتفاق برای یک برند این خواهد بود که چیزی را که ادعا کرده است، توسط مخاطبین برند خود هم، این ادعا درک شده باشد و مخاطب آن را تایید کند.

ارزشی که توسط یک برند ادعا شده ولی توسط مخاطب درک نشده است

 

در ادامه دروس دوره برند و برندسازی در آکادمی ناوک، در خصوص چگونگی اجرا استراتژی جایگاه سازی برند brand positioning ، بیشتر صحبت خواهیم کرد.

تمرین

  1. سه برند نام ببرید که در رسانه و تبلیغات خود سعی میکند ارزش ها خود را به گوش مخاطب برساند. این ارزش ها کدام است؟
  2. یک برند نام ببرید که در مواجه با آن برند، متوجه عدم تطابق ارزش ادعا شده توسط آن برند شده اید.

 

درس بعدی: معماری برند (درس ششم)

درس قبلی: جایگاه سازی برند | پیاده سازی و اجرا  (درس چهارم)

دیدگاه‌ها (0)

  • دیدگاه های فینگلیش تایید نخواهند شد.
  • دیدگاه های نامرتبط به مطلب تایید نخواهد شد.
  • از درج دیدگاه های تکراری پرهیز نمایید.
  • امتیاز دادن به دوره فقط مخصوص خریداران محصول می باشد.

*
*