آکادمی برند ناوک

معماری برند چیست؟

معماری برند یا brand architecture یکی از مهم ترین مباحث سلسه دروس برند و برندسازی است که میخواهیم بهمراه چندین مثال و تمرین، آن را به شما آموزش دهیم.

وقتی شما یک شرکت یا یک کسب و کاری داشته باشید که چندین محصول و خدمات عرضه میکند، به این چالش برمیخورید که آیا محصولات و خدمات خود را با همین نام عرضه کنم یا یک نام جدید خلق کنم؟

بهترین پاسخ به این چالش، معماری برند خواهد بود.

معماری برند چیست؟

معماری برند یا brand architecture به ساختار منطقی و استراتژیکی میگویند که هدف آن تعیین قلمرو یک برند است و علاوه بر آن، معماری برند به این سوال پاسخ میدهد که آیا یک کسب و کار از اعتبار و شهرت خود در همه محصولات استفاده کند یا خیر یا از روش بینابینی استفاده کند.

 

تصور کنید که شما مالک اسنپ هستید. حال میخواهید خدمت سفارش آنلاین غذا را به فعالیت شرکت خود اضافه کنید. از خود میپرسید که آیا برای این خدمت، از شهرتی که در اسنپ کسب کردم، در خدمت سفارش آنلاین غذا هم استفاده کنم یا برندسازی جداگانه ای انجام دهم.

 

این نکته را درنظر داشته باشید که ممکن است در حال حاضر فقط یک محصول و یا یک خدمت ارائه میدهید ولی این واقعیت را باید بپذیرید که در ادامه مسیر کسب و کار خود، قطعا به این فکر خواهید افتاد که خدمات و محصولات دیگری هم در زیر چتر برند خود اضافه کنید.

 

پس یادگیری معماری برند به شما کمک خواهد کرد تا از ابتدا، فکر آینده مسیر کسب و کار خود را بکنید و تصمیماتی بگیرید که هزینه ریسک های احتمالی آینده خود را کاهش دهید.

انواع استراتژی های معماری برند

در معماری برند، استراتژی های مختلفی وجود دارد که شما بایستی نسبت به سیاست ها و منافع خود، یکی از آن ها را انتخاب کنید. این استراتژی ها، مزایا و معایب مختلفی دارد که در ادامه به هرکدام از آن ها خواهیم پرداخت.

Branded House | استراتژی گسترش برند

در استراتژی Branded House شما تصمیم میگیرید که همه محصولات و خدمات خود را با فقط با یک نام عرضه کنید؛ به بیان دیگر، برای هر محصول و خدمات خود، از بزرگی و شهرت نام برند خود قرض میگیرید تا مسیر شناخته شدن و به اصطلاح جا افتادن در بازار سریعتر رخ بدهد.

 

استراتژی Branded House، قلمرو برند شما را گسترده تر خواهد کرد و مشتریان بواسطه حسن شهرت شما (اگر این چنین باشد) در سایر محصولات، به سراغ این محصول و خدمت شما خواهند آمد.

 

دو تا از شرکت های بزرگ دنیا که از این روش استفاده میکنند، برند سامسونگ و ال جی هست. این شرکت ها تمامی محصولات خود را (مانند یخچال، تلویزیون، تلفن همراه، ماشین ظرفشویی و…) فقط با نام خود Master Brand عرضه میکنند.

 

معماری برند شرکت سامسونگ به روش branded house

مزایا و معایب استراتژی Branded House

از مزایا این معماری برند (branded house) میتوان به پایین آمدن هزینه های معرفی و تبلیغات محصول و خدمات اشاره کرد.

 

بعنوان مثال وقتی سامسونگ در بسیاری از محصولات خود موفق بوده است و شهرت سراسری دارد، برای محصولات جدید خود در لاین تلفن های هوشمند، نیازی به سرمایه گذاری های گسترده و جایگاه سازی در بازار ندارد و از طرفی هم این معماری برند قلمرو خود را به رخ رقبا خواهد کشید.

از معایب این معماری برند، میتوان به تاثیر مخرب و منفی یک محصول و خدمت ناموفق، بر روی سایر محصولات دیگر اشاره کرد( مخصوصا برای کسب و کارهای نوپا).

 

در همان مثال قبلی درباره برند سامسونگ، اگر در نظر بگیریم که در یکی از لاین های محصولات سامسونگ، اتفاق و رسوایی صورت بگیرید، این اتفاق منفی، بر روی نظر مشتریان نسبت به سایر محصولات سامسونگ اثر میگذارد. (البته برای شرکت هایی که قدمت طولانی و حسن شهرت قدرتمندی دارند، این آسیب کمتر خواهد بود)

House of brands | استراتژی خانه ای از برندها یا ستاره ای

آنچه را که در استراتژی Branded House آموخته ایم، که همه محصولات فقط با یک نام عرضه میشود، این استراتژی کاملا مخالف آن هست و هر لاین محصول و خدمات برند مادر، با نام های مختلف عرضه میشود.

 

در معماری House Of Brands  برندها مستقل دیده میشوند و ارتباطی بین یکدیگر با برند مادر، دیده نمیشود و اغلب مشتریان نمیدانند که همه این محصولات، متعلق به یک برند است.

به این مثال توجه کنید:

  1. بنظر شما روغن oila را کدوم شرکت تولید میکند؟روغن famila چطور؟

چه oila  بخرید و چه famila، هر ۲ متعلق به یک شرکت به نام گلرنگ هستند که بسیاری از مشتریان از این موضوع اطلاعی ندارد.

حال کافیست که معماری برند سامسونگ را با شرکت گلرنگ مقایسه میکنید. میبیند که هر ۲ استراتژی، کاملا مخالف یکدیگر هستند.

 

معماری برند شرکت گلرنگ به روش house of brands

مزایا و معایب استراتژی House Of Brands

یکی از مزایای مهم این معماری برند (House Of Brands) دادن حق انتخاب به مشتری است و اینگونه میتوان بین دو محصول، مقایسه ایجاد کرد و حتی در مواقعی به صورت کاملا هوشمندانه، بین این دو، جنگ رسانه ای و تبلیغاتی ایجاد کرد که در نهایت مشتری هر چه را انتخاب میکند، منفعت آن به یک شرکت میرسد (اویلا بخرم یا فامیلا؟).

 

مزیت بعدی این معماری برند، محافظت از اعتبار برند هست؛ به بیان دیگر چنانچه اتفاق ناگواری در فضای کسب و کار برای یکی از لاین های محصولات و خدمات شرکت رقم بخورد، به سادگی میتوان آن را حذف و یا اصلاح کرد که در نتیجه اثر مخربی بر روی سایر برندها نخواهد گذاشت.

 

سومین مزیت مهم معماری برند به روش House Of Brands این هست که شما میتوانید برای هر محصول و خدمت خود، بازار و جوامع هدف مختلفی را در نظر بگیرید. مثلا یک برند شما برای افراد ثروتمند و برند دیگری با نام و سیاست متفاوت، برای قشر متوسط جامعه فعالیت میکند.

 

از معایب معماری برند House Of Brands  میتوانیم به سرمایه گذاری هایی هنگفت جهت برندسازی و جایگاه سازی برای برندهای جدیدی که خلق میکنیم اشاره کرد. زیرا در این روش، شما از حسن شهرت بدست آمده خود در طول چندین سال گذشته، استفاده نمیکنید.

Hybrid model | مدل ترکیبی

ما تا اینجا با دو مدل House Of Brands و Branded House آشنا شدیم ولی ممکن است انتخاب هر کدام از این معماری برند ها برای شما محدودیت هایی ایجاد کند و تمایل داشته باشید بصورت ترکیبی از هر ۲ مدل استفاده کنید.

 

برای انجام این کار میتوانید از این ۲ روش استفاده کنید:

  1. استراتژی برند حمایت یا تایید شده (Endorsed Brands)
  2. استراتژی زیر مجموعه برندها (Sub-Brands)

استراتژی برند حمایت یا تایید شده|Endorsed Brands

استراتژی برند حمایت شده یا تایید شده از لحاظ مفهومی، به روش Branded House بسیار شبیه است ولی با این تفاوت که شما برندهای جدیدی را برای هر محصول و خدمات خود خلق میکنید اما برند اصلی را از دید مشتری پنهان نمیکنید.

 

مشابه این استراتژی را میتوانید در بسیاری از برندهای ایرانی و خارجی مشاهده کنید.

 

بعنوان مثال، برند هیوندا در معرفی خودروی جدیدش به نام جنسیس از همین استراتژی استفاده کرده است. جنسیس بعنوان یک برند کاملا مستقل جا افتاده است ولی همه میدانند که این خودرو محصولی از شرکت هیوندای میباشد.

 

همانطور که در این نوع معماری برند مشاهده میکنید، شرکت پشت محصول و برند جدید خود را خالی نمیکند و از اعتبار و حسن شهرت خود استفاده میکند و از طرفی هم برند مادر، خیلی بر روی نام خود تاکیید نمیکند.

استراتژی زیر مجموعه برندها| Sub-Brands

استراتژی Sub-Brands هم به استراتژی Branded House بسیار نزدیک است ولی با این تفاوت که برند مادر(master brand) برای هرکدام معمولا یک نامی انتخاب میکند که مشخص کننده فعالیت مستقل هر کدام از زیر برندها شود و نام خود را پشت سر آن خدمت قرار میدهد.

 

یکی از بهترین مثال ها در این معماری برند، گوگل است. در بسیاری از اوقات، گوگل برای خدماتی که عرضه میکند، از این معماری برند استفاده میکند (Sub-Brands) و از فرمول نام برندمادر + خدمت استفاده میکند (گوگل پلی، گوگل پی، گوگل ادز، گوگل مپ، گوگل ترنسلیت و…).

 

مثال دیگر در برندهای داخلی، اسنپ هست (اسنپ دکتر، اسنپ فود، اسنپ پی، اسنپ تریپ و…).

 

از مزایای مهم این معماری برند، هویت مستقل هر کدام از sub-brands ها است. بعنوان مثال اگر اتفاقی در یکی از لاین های محصولات و خدمات رخ دهد، معمولا مخاطب این اتفاق منفی را میپذیرد و پای حساب همه خدمات و محصولات برند مادر نمیگذارد.

 

مانند عدم موفقیت گوگل پلاس که باعث توقف این خدمت از سوی شرکت گوگل شد ولی تاثیری بر روی سایر خدمات گوگل نداشت.

 

معماری برند اسنپ به روش sub brands

کدام استراتژی معماری برند را انتخاب کنیم؟

همانطور که پیش تر اشاره کردیم، نمیتوانیم بصورت ساده تعیین کنیم که دقیقا کدام یک از این معماری برندها، برای کسب و کار شما مناسب است اما میتوانیم با در نظر گرفتن چند معیار، انتخاب هوشمندانه و دقیق تری داشته باشیم.

برند شما، چه چیزی را تداعی میکند

این نکته اهمیت دارد که بدانید مخاطب با شنیدن نام برند شما (برند مادر)، چه چیزی در ذهنش تداعی میشود. آیا ویژگی های برند تداعی میشود یا یک گروه محصول خاص؟

 

بعنوان مثال شما قطعا با شنیدن نام سایپا، گروه خودرویی در ذهنتان تداعی میشود و از طرفی وقتی نام برند اپل را میشنوید، ویژگی هایی همچون ظرافت، تکنولوژی، قدرت و عملکرد، خدمات پس از فروش و… تداعی میشود.

 

بنابراین خیلی طبیعی است که زمانی که برند شما، تداعی کننده ویژگی ها باشد، استراتژی توسعه برند، انتخاب بهتری است و بلعکس اگر تداعی کننده و بیان گر گروه محصول خاص باشد، استراتژی House Of Brands  میتواند مفیدتر باشد.

 

آیا برند شما، تناسب معناداری با محصول جدید دارد؟

یکی از معیارهای مهم در جهت انتخاب معماری برند، موضوع متناسب بودن یا Fitness هست.

 

فرض بگیرید برند رونیکس حالا که در حوزه تولید ابزارآلات صنعتی موفق بوده است و تداعی کننده استحکام و سر سختی هست، تصمیم بگیرد وارد صنعت تولید محصولات آرایشی و بهداشتی که تداعی کننده نرمی و ظرافت است بشود. قاعدتا کسی نمیتواند با این لاین محصولی ارتباط برقرار کند.

از طرفی اگر همین برند رونیکس بخواهد وارد تولیدات ماشین آلات سنگین و صنعتی شود، از شانس بسیار بالایی جهت پذیرش از طرف مخاطب هدف خواهد داشت.

 

۴ معیار دیوید آکر برای کشف تناسب

 

برای تناسب برند شما با محصول جدید، دیوید آکر معتقد است که ۴ معیار مهم را باید در نظر بگیرید:

  1. تخصص: برندی مانند شیائومی برای بسیار از مخاطبان خود در سراسر جهان، القا کننده تخصص بالا در زمینه تکنولوژی و فناوری است. حال اگر شیائومی سراغ هر محصولی با پایه تکنولوژی و فناوری برود، برای عموم افراد قابل پذیرش است.
  2. ویژگی و منفعت یکپارچه: برند رولکس را در نظر بگیرید که “لوکس بودن” را تداعی میکند و قشر ثروتمندان را هدف قرار داده است. حال اگر این برند بخواهد وارد صنعت هتل سازی با نام رولکس برود، قابل درک و پذیرش برای قشر ثروتمندان خواهد بود و میتوان انتظار داشت که چه سطحی از خدمات در این هتل ارائه میشود. پس با همان نام، برند خود را توسعه میدهد.
  3. یکسان بودن مشتریان: برندی مانند رونیکس اگر بخواهد علاوه بر ابزارآلات صنعتی، به سراغ تلفن های همراه مناسب برای کارهای سخت و سنگین برود(برای خدمات بیشتر به افراد فنی کار)، قطعا قابل درک است که بجای رونمایی از یک برند جدید، از همان نام رونیکس استفاده کند.
  4. محصول مکمل: اینکه ذاتا برندی مثل اپل، در حوزه سخت افزار فعالیت میکند ولی برای تکمیل فعالیت خود، به سراغ نرم افزار و مارکت اختصاصی خود به نام اپ استور میرود، در اینجا با محصول مکمل روبرو میشویم.

 

از نام برند خود مطمعن شوید

بسیاری از کسب و کارها که در ابتدای فعالیت خود هستند، برای رهایی از پیچیدگی ها و مسئولیت های انتخاب نام برند خود، به سراغ نام هایی میروند که بیان گر صنعت کاری خود هستند.

به این مثال ها توجه کنید:

  • ایران خودرو
  • صبا باتری
  • لوله و اتصالات حسینی
  • شهر لوازم خانگی

اگر به نام های بالا نگاه کنید، میتوانید به راحتی متوجه صنعت هر کدام شوید. اگر هر کدام از این برندها بخواهند از معماری برند گسترش قلمرو استفاده کنند، به مشکل جدی برخواهند خورد و نامشان دست و پا گیر خواهد شد.

 

پس توجه کنید که اگر شما برند مادر یا Master Brands هستید و تمایل دارید در آینده قلمرو برند خود را گسترش دهید، مراقب باشید که نام هایی انتخاب کنید که در آینده مانع این کار نشود.

 

در پایان این نکته را اضافه کنیم که طبیعی است که ما نتوانیم تصویر آینده کسب و کار خود را خیلی شفاف مشاهده کنیم ولی میتوان حداقل با پیش بینی ۳ سال آینده مسیر کسب و کار خود، به سراغ معماری برند متناسب با خود برویم تا در آینده هزینه جابجایی و تغییر استراتژی کمتری را بپردازیم.

 

هرگونه سوال در خصوص این درس را میتوانید همین پایین برای ما کامنت کنید تا کارشناسان برجسته حوزه برند در ناوک، در اسرع وقت به شما پاسخ دهند.

تمرین

  1. دو برند ایرانی را نام ببرید که استراتژی Branded house را انتخاب کرده است.
  2. بنظر شما، فروشگاه های سراسری افق کوروش، یکSub Brand محسوب میشود یا برند مادر یا تحت معماری برندHouse Of Brands  قرار دارد؟
  3. یک برند ایرانی نام ببرید که از استراتژی ترکیبی Hybrid Model استفاده کرده است.

درس قبلی: جایگاه سازی برند | پیاده سازی و احرا (درس پنجم)

دیدگاه‌ها (0)

  • دیدگاه های فینگلیش تایید نخواهند شد.
  • دیدگاه های نامرتبط به مطلب تایید نخواهد شد.
  • از درج دیدگاه های تکراری پرهیز نمایید.
  • امتیاز دادن به دوره فقط مخصوص خریداران محصول می باشد.

*
*